آشنایی با شاعر توانمندحاج اژدر موذنی
گر موذن کرده بر تن خرقه ی پیرانه سر لیک مسرورم که با عشقت جوانم کرده ای
بلبل خوش آهنگ شهر ما حاج اژدر مؤذنی که در شهریور ماه 1311 در روستای حبشی از توابع سلماس دیده به جهان گشوده از همان دوران کودکی در جوار عموی گرامیش کسب فیض و از برکات دانش ایشان ارتزاق نموده سپس تحصیلات دوره دبستانی را در همان روستا به پایان رسانیده وی تحصیلات دبیرستانی را ادامه نداده ، مدتی از کتب اساتید وقت به آموزش عربی و صرف و نحو پرداخته است با اینکه عواملی چند موجب گشته که در تکمیل ادبیات عربی طی طریق نماید مع الوصف به کمک هوش و زکاوت بی نظیرش با اهل کمال و معرفت تقرب جسته است چنانکه در نوشتن و سخنوری در جرگه فضلا و از آلایش و زیور شعر ممتاز و در سلک شعرا از جوهر فضل و نبوغ بی نیاز است چنانکه مختصری از چاشنی شهد حقیقت به کام جانش رسیده در مجالس گوهر فروشان جام معرفت چشیده است. اگر چه مرتبه قال ندارد اما قالش همه بیان حال است نغمه هایش محکم است و سخنانش دلنشین و مستند. گو اینکه بیشتر موارد از حال و بیان فاضلین و پیش کسوتان اقتدا می نماید اما روایت روان و سلیس حرف می زند سروده هایش از دل بر می خیزد و لذا بر دل می نشیند اگر چه تلاش معانی تازه کمتر مشاهده می شود امام آنچه به قید عبارت می آورد چنانکه شاید و باید جامع و با اوضاع زمان منطبق است و در تاریخ ادبیات سلماس موذن جزو سخنورانی است که در دوران زندگی خود همواره در تلاش معاش سخت کوشیده و در عین حال در طلب علم و کسب دانش لحظه ای غفلت نکرده است، همین امر موجب گشته که مؤذنی در تمام دوران زندگی معزز و مورد افتخار شهر ما گردد، گر چه ناشناس مانده است بقرار اطلاع موذن را همواره عادت بر این بوده و هست که تا از اعمال و افعالی که از هر لحاظ مخالف با شرع و عرف است خودداری داشته باشد و رعایت شرع و عرف را در یک جا به عمل می آورند البته این رعایت از آن گونه نبوده و نیست که به تظاهر و ریا کشیده شود زیرا با آنکه راه مقامات و درجات برایش باز و گسترده بوده و هست و در هر طریق و مقامی می توانست صاحب جاه و شکوه و ثروت گردد دست از آنها فرو هشته اعمال و افعالش دور از ریاکاریها و تظاهر است. اهل ظاهر نمی باشد. از ستایش و تملق گویی متنفر است و در رعایت سخن و احکام شریعت و رسوم و آداب طریقت مستقیم الحال است و کردارش معرف وارستگی و سفای باطن است چنانچه غور و محضی در سروده های او نموداری بارز از عزت نفس و بی نیازی و استغنای روح اوست و نغمه هایش که به زبان ترکی و فارسی سروده شده اند آئینه شفاف و تمام نمای راستین و بی خدشه را می نمایاند. در حقیقت از نیروی لایزال عشق استعانت می جوید و عشق مطلق در جمیع مظاهر او ظاهر گشته و در همه مدارک و مشاعرش آشکار شده و طی طریق با ارباب سلوک به تخیلات گوناگون متجلی گردیده است و چون از قریحه ذاتی برخوردار است آن تجلیات ذاتی و اختصاصی است که متاسفانه به علت عدم پرورش و استفاده بهینه در زیر پوشش ضخیم ظلمت مستور مانده است. اگر این قریحه ذاتی و علم لدنی در وی شکوفا گشته و صاحبان ادب و هنر جلیس و همدم گردد به معرفت عشق و قدرتش آشنا شود و چون عشق غالب شود و اشتیاق مجرب مستولی گردد عاشق را تاب صبر و طاقت شکیب نماند در این حالت که شاعر توانای ما قدم از مقام شکیب بردارد و روی در زاویه نهیب نه آرد در همین حالت که شوق برخیزد و آتش دل شعله انگیزد که باب دیده و اشک شوق نمیرد و از تراوش دل بریان تکین نگیرد چنانکه وی را اندیشه قرب و وصال ماند و نه از روی مشاهده جمال نه دیدار محبوبش آرامی و نه از وی تمنای کامی بدانگونه شاعر بزرگ شهر ما بیقرار در مقام تحیر و اظطرار واقع می شود و مدام از رموز عشق و مودت و اسرار نهان اشتیاق و محبت می پردازد بطور کلی اهمیت دیوان موذن مبتنی بر غزلهای او می باشد و این غزلها جمله عاشقانه هستند از مضامین خشک عرفانی و فلسفی در دیوان غزلیاتش بسیار نادر و انگشت نما یاد شده و همه جا تصوف و عرفان با رنگ عشق و عاشقی، شور و هیجان برانگیخته است. در غزلیات موذن اغلب به استقبال و تضمین و تتبع غزلسرایانی همچون حافظ، سعدی غزلیات فضولی و واحد و ... دیگران رفته است ارائه شیوه اشعار غزلهای مضامین شعری موذن بیش از این گفته ها می توان سخن به میان آورد و در حقیقت با این مختصر حق این شاعر خود جوش و نامی سخنسرای وارسته ادا نشده تحقیق و کاوش در سروده های خود رساله پر برگ و بزرگ را شامل میشود، اهم مساله اینکه سالهای سال فقط با دل پر شورش خلوت کرده و راز و نیاز نموده است.
آثار و اندیشه های وزینش بلا استفاده و سروده هایش تا کنون مدون نگشته است امید است هر چه زودتر اشعار و غزلیاتش به صورت مدون در معرض استفاده عموم قرار گیرند. مقدمه ای که با این سطور پایان می پذیرد البته نمی تواند مقدمه ای جامع و کامل در زندگی احوال و افکار و آثار و نوشته ها و سروده های موذن گردد و اگر دراین مختصر قصوری رفته باشد در تنظیم و تدوین ابیاتش جبران فرمایند.
نظرات شما عزیزان: